۱۳۸۷ خرداد ۱۴, سه‌شنبه

شعور بي تاب



من از تبار آرزوهايم
با ميلاد در قبيله ء شيدايي
جلوس در اريكه ء قناعت
از دروازه ء افسوس گريز كرده
و
در اقليم انتظار
بيتوته دارم ،
به عشق فردايي.
در الفاظ معاني ،همه احساس
مبناي پايندگي ست
در جريده ء عالم آرايي .

تكيه گاهم ستون بي تاب ست
در عرصه ء سكوت ،
از خطوط شكسته ء جبر
در تحميل غلّو معترضم
كه سخيف ست و دور از مصداق
تحليل با حسن بينايي.

كه سراب چشم انداز
رنگ وسوسه را
در لوح نياز مي پاشد
به مقتضاي خصمي نا بكار ،
با فقدان كار آرايي.

از بي وزني منش ِ دير آشنا
همزاد خودباختگي ، منقلب ست
از افشاي پوچي
با ادعاي بالايي.

تنفّر از بي صداقتي
نوحه ء التيام ميخواند
تا بفريبد اجماع را
از تاثّرات آوايي.

از فضاي خانه ء اميد ، شيوني برپاست
زيرا ستاره ء قضا
حلول سرنوشت را
در وراي ابرهاي نا مرادي
مدفون كرده ست
تا حريف را بكوچاند
به افق بينوايي.

گروه شكيبايي فهرست لحظه ها را
در سطوح بيقراريها
به ظابطه ء ( اين هم بگذرد)
با خود فريبي ،
به كرسي انتظار نشانده ست
با پذيرش روحيه ء خواهي ، نخواهي
( دارا ) ي بي شفقّت دست مساعي را
در سكّوي پاسخ
به قفل نا اميدي كُلون كرده ست
تا با مقراض لِئا مت
ببُرّد رشته ء نياز را
بي همصدايي.

گرد فراموشي
نشان تعّهد ِ تموّل را
در استمرار شنيداري
از پايمردي زدوده ست ،
در پنجه ء باور ريايي

و فاعل بي محتوا
با تبختر ، ميز شرمنده ء معترض را
با شلوغي كاغذ پاره ها مردد كرده ست
به تضعيف هويّت ها
و در چنبره ء خودنمايي ،
ومن با پيدايش تب هوشياري
همآورد نيرنگ حمايتي نيستم
با چاكربازي
و فقدان خود آزمايي
و
در تخت سكوت به بهانه ء ترديد
دفتر موقعيّت را گشوده ام
تا زعيم فرصت را
كه رنجيده ست ز من
مرور تاسف كنم بار دگر .

ودر خلوت مبادا
انديشه هاي گريزپاي
دور از شلوغي هاي پيشرو
در صندوقخانه ء وقفه
بهر ِ تكاپو نشسته ست
با حكا يتي روايي.

۱۱ نظر:

ناشناس گفت...

salam

ناشناس گفت...

آقااااا حال كردم.عالي بود

ناشناس گفت...

سلام دوست
خلوتگاه جديدت مبارك. ايميلت را دريافت كردم و سپاس .احساس ايمني بيشتري دارم اينجا.... در وقت و فرصتي مناسب سروده زيبايت را خواهم خواند.

بيادت
احسان

ناشناس گفت...

سلام استاد از ارسال لينك جديد شما ممنونم

ناشناس گفت...

سلام برادر
با تشكر از خبر رساني و لطفت.
شعر زيبايت رابارها خواندم . دستت درد نكند.

ناشناس گفت...

سلام استاد
به حق كه زيبا بود
hemmati-543@yahoo.com

ناشناس گفت...

سلام
ممنون از حضورتون و ممنون از لطف همیشگی شما

اگر به مناسبت میلاد حضرت زهرا به روز کردید حتما خبر بدهید تا در ویژه نامه ای که به همین مناسبت در حال تهیه است لینک شود
برقرار باشید
یاعلی

ناشناس گفت...

salam mr rahimi. mamnoon az link va sher zibayetan. khaste nabashid

ناشناس گفت...

درود بر رحيمي گرامي
من نيز همانند شعرت از تباره آرزوهايم
اماجلوس در اريكه ء قناعت ماندن . ماندن آنجا كه جايم نيست جز ء در بيتوته ء انتظاري كشنده .
چه مي كنداين " دارا" ي بي شفقت . اين جلاد همه آنچه را كه ديديم و مي بينم آنچنان كه گويي همچون كليد دار زنداني بي عبور و بي نفس قفل كرده هرچه را كه بخواهي.

رحيمي ; بر من و تو سن و ايامي بگذشته.تو در خلوت مساعي واژه گان را دلخوش داري و من مساعي ذهن و حالم را در اين ايام انتظار و پريشان حالي با كوهي از عشق و صفا در كاخ پر ايوان و ستون زخم نوشته هاي اشعارت در اين روزگاران. بگو و بازهم فرياد كن گفتني ها را در خفا يا در فريادي در گلو مرده.

ايامت خوش و پايدار باد .

arjmandi-lion@yahoo.com

ناشناس گفت...

سلام دكتر
حال شما ؟.
از اين سرودء زيبا به غايت لذت بردم.

ناشناس گفت...

ممنونم از لطف بسیارتان...