۱۳۸۷ تیر ۳۱, دوشنبه

دلشدگان

به دلشدگان حسن دل آزارت سوگند باد
كه ديگر بار , ابر بي وفايي ِ فريبا را
******در بام خانه ء دلها , فضا سازي ننمايي
كه من مسحور وار در شبهاي مهتابي
بسوي ماه ِ رويت , پنچه افرازم
تا زلف ِ پريشان خوشبويت
*******نريزد روي سيماي ت

كه آنگاه ظلمت عمدي
فراگيرد فضاي خانه ء دل را
و من
*****در خواب سنگيني فرو اُفتم
و
روياي آنهمه عشق هايي
******كه كرده يي بر دار
يا
خيانت هاي تهي از بازگشتني ها را,
چون زمزمه ء تلخي با سايه ء مسكوت ديوار اتاقم
*****رازگونه فاش مي سازم

در آن هنگام كه تو
با حسن طنازي ات تنهايي ,
******روي پاره يي كاغذ
با پوزخند ي تمسخرناك ,
فهرست دلشدگان حسن ات را
با خطي سرخ,
در آتش هوسبازي هايت محو مي سازي
******دلم در خواب و بيداري
تُرا در آئينه ء خيال مي بيند
كه
با رنگ بي وفايي ها
نوبت را به نام من خط خطي ِ ويژه مي سازي

وليكن
بي مبالاتي
نمي داني كه ;
******گزمه ء دوران , پشت درب خانه ات
در انتظار نوبتي , سالها ايستاده است
كه روبنده به سيماي ت بياويزي
*******تا آنهمه چين و چروك هاي حسن زيبا را
كه تو با غرور دل كشي هايت هرگز نديدي ,
********بي تابي آن حسن ِ چون ماه تابان را

و
مي ترسم كه تو آئينه ء اتاقت را
بر كِبر ِ عشق كشي هايت فدا سازي

برو! ;

****** پنچره ء اتاق تهي از مهرباني را بگشاي
ببين غنچه هاي گلسرخ را در باغچه
چگونه بعد از چند روزي رنگ برگشته ,
*******پژمرده گشته اند امروز

به وفاداران ِ مغمومت سوگند باد
با آئينه ء اتاقت مدارا كن
غرور خود پسندي فريب را بشكن
تا با دلشدگان "غرور مرده "
********به دنياي ندامت همسفر گردي.

۵ نظر:

ناشناس گفت...

درود بر رحيمي بزرگ
انچه را كه از تو مي بينم و مي خوانم روز به روز در حال تكامل و پختگي بيش از حد است. از تعارفات روزمره و بي هدف هميشه در زندگي و تماميت لحظه يي آن بيزار بوه ام ; اما تو و اينجا برايم گرمترين و و مطمئن تريم مامن است . در سرا پرده ء تقدير ; من و ما همگي اشعاري هستيم بي پايان. همچو اين سروده و سروده هايت.

درود بر تو رسول عزيزم

ناشناس گفت...

سلام رفيق
پسوورد را فراموش كرده و امكان اپ وب كمي مشكل!!!!.و با كمي چاشني مشغله و ....

وقت كنم هميشه به ديدنت مي آيم.

بيادت
حسين

ناشناس گفت...

درود فراوان بر شما
مدتيست كه درگير وبلاگ شما هستم!. الحق و الانصاف كارهايتان بر دل مي نشيند و حال مضاعف مي برم.تمام كارهاي اين وبلاگ را مرور كردم . احساس مي كنم كه به عمد بي پرده تر سخن نمي گوييد و از ارايش موسيقي شعرها و عرياني فحوا و صداي شعر... مي گذريد و يا به عبارتي دست كوتاه مي كنيد !. همين طور است گرامي ؟!.

با احترام
عادل مشكيني
دانشجوي سال دوم ادبيات

meshkini_raha@yahoo.com

ناشناس گفت...

ba salam
khshhal o masror az gasht o gozar dar in wadi por ronagh o adab
mostafiz gashtim ostd

ya hagh

ناشناس گفت...

ماندگار به روز شد


www.mandegar.info