skip to main |
skip to sidebar
****************
**********************
************************
************************
************
*گردش ايام
* ******
* آنقدر ديده بدر رفت ، تا آرزو * بنشيند بر تخت * چشمانم
******* زندگي طعنه بر آورد كه او آمد و رفت ، بود شبي ميهمانم
* غفلت * گردش * ايام ، چنان* در بند ِبيگانگي* بسته * مرا
******* كز احوال* خويشتن غافلم* و گويي در خرافات زمان پنهانم
* دست تقديرنوشت* ، باكِلك ِ* بي همنفسي* در دفتر اسرارمن
****** لحظه هاي خوشدلي * در گذر باد رود* ، قهري شوند * جانانم
* روزگاري مهرباناني مرا ،در* منزل سبقت* خويش يارشدند
****** با صفا بود بزم ِ دوستداري ، فزون مي گشت هرگاه دوستانم
* روزي از سوگ* لبخندي هنگامه ء * وصل* بنفشه و شبنم
****** گفت ، شادي چشم* بد دور، مدام مي كندم وقت دعا خندانم
* خانه ء عمر بياراي * و نشين* در گذر جوي* روان * هستي
******* نوبت سروري و عيش تو پيداست، مگو خوار شدم، گريانم
* گر جان* در* بحر* ِ وجود* از* حسد * ِاهل* ريا* در شررست
****** مشكلي نيست ، كند وصل نگاري در پس ِ درد و شرر درمانم
* تشنه ام * گر* در چشمه ء دل ، * دست * سيراب ِ من كوتاست
**** گاه كه در پهنه ء رودي نشستم به عطش* ، از گردش كار حيرانم
* زندگي ازتهيدستي خويش به فغان آمد و چو بيگانه يي بگذشت
**** طالع* قمر در عقرب* نگر* ، بي نيازم* ولي * در بخت ِ * حرمانم
* از دست لبان خسته كه* به نَفس ِعدو،* در ِقهقهه بسته بيگدار
**** به چشم دل * شِكوه* برم ، * تا* پژمرده نگردم* از دولب * نادانم
* گر بهار ِ زندگي در برهوت * شكست، اسير جدايي سازان ست
*** با توشه يي اندك، درباغ وفا بهارمي سازم ،* با غنچه هاي پيمانم
* كليد مهرباني * را بر هر در ِ كينه* پيشه يي توان * گشايش كرد
*** نيست گر باورت، به رسم ِ مَحَك كليد مهرباني ساز،* تا كني امتحانم
* غبطه * نمي برم* سوي منال پرست ِ دست كج* و قدم سنگين
*** به هر سنگ* پاره يي* مسح* كند * گويد، زر ِ نابم ، * سراپا كانم
* گر حكايت مردم صحرا نشين* ، فسانه ء قارون نقل مجلس شد
*** تو خود حديث* فراوان داني ، از نو كيسه گان و قارون * دورانم
* گذشت دوره ء حسرت كشي ، فقارت كنون به يُمن عادت رفت
*** عمرگرانبها، گر دغدغه يي دارد ، ولي من در طريقت اميدوارانم .
هميشه كامياب
* نگاه ِ * دلسردت* وحشت زاست ، * چشمان تو* به* حضور ،* چو* مرداب* است
* اميد* وصل * توست* تا * بي نهايت* لرزان * ، * بسان * خانه اي* در آب* است
* در * خاطرم * مي گذرد * هنگامه ء ديدار* ، * در* پاي * سروي* روزهاي* باراني
* مي گذشتي * در سايه ء * تيرچه ء* باران* ،* چنان * منتظري كه* بي تاب * است
* لحظه هاي زندگي * چه* شاداب* بود با* گلبوته ء * خنده هات* ،* بوقت * تنهايي
* آري! چه * وجدي را * داراست* اوقات* بي دوام ،* دربهاري كه* شاداب * است
* آن روز كه مي رفتي اُرمك به بر با * كتابي فشرده* به* سينه* ، در* عصر* پاييزي
* با لبخندي راز آلود ، * با ديده هاي * خمار چنان* شبزده يي* كه * بي خواب * است
* روزها بي* حوصله * مي گذشت بهر ِ ديدارت* ،در معبر * مدرسه* به* عادت * ديرينه
* دل ، بيقرار* در* محبس سينه* ز* خود غافل * بود* ،* گويي * عاري از آداب* است
* كنون * خود غرّه يي* نشناسي* دلي را* ، كه* پا مال* گشت* ، ولي* تو* آگاهي
* روزي رسد* پژمرده* گردد * در سبد* هديه* ، گلهاي* زيبايي * كه* ناياب * است
* سرمستي * از * حسن* زيبايت* با* تمجيد ِ هوس * پرستان * ِ مجيزگوي * شبگرد
* مستي ات* مدام * نيانجامد* ، سحري* با دردسر آيد ، حسنت چو مي* ناب* است
* چنان در برهوت* نخوت* ، يخ* بسته* نگاهت* ، چون* رَهزده يي* در* بياباني
* دلي* را* كه * آفتاب * عشق * نتابد* ، زنده* نيست* ، * مدفون* در سرداب است
* ما * مي رويم* بيرون * از مدار ِ تنهايي * تا * خانه ء * اميد* ، به * لطف ِ * شكست
* از دِير ِ نامرادي گذر كنيم* ، شايد* به* مرادي رسيم* كه * هميشه* كامياب * است
* گر* بد * ديده ايم* از* لطف* مجازيت* ،* در عنفوان دلبستگي هاي تند ِ* جواني
* آسوده * باش ، * به* حيطه ء * آبرو * نبريم * دست* ، بنياد* زمانه* خراب* است
پي نوشت :
اُرمك = روپوش مدرسه
* همدلي
* آن وقتها
* كه نقش بازي ميكردي
* بهر ِ فريفتنم
* اما
* چشم و دلت
* همدل نبودند
* براي شكستنم
* و
* آنگاه كه
* چشمانت گستاخ مي شد
* دل ِ رياكارت
* رندانه
* مهربان مي گشت
* به زنجير كشيدنم
* و
* من
* هيچگاه
* تعجّب نكردم
* از تو و
* به انحراف كشيدنم
* معتكف
* در معبد قربان شدگان
* معتكف خواهم شد
* و
* به سجده نشسته
* شب زنده دارِ انتظار خواهم بود
* در مزار دلشدگان
* دخيل خواهم بست
* و
* ندايي كه مرا
* ا ز اوج خواهد خواند
* هان !
* ا ي به قربانگاه نشسته
* برائت يافتي
* و
* هرگز
* در معبد دلشدگان
* به قرباني نخواهي رفت
* باز معتكف مي شوم
* و خواهم شد. ِ